هنگمی که انسان پای به عرصه هستی می گذارد دوره های مختلفی مانند کودکی، نوجوانی، جوانی و … را پشت سر می گذارد.
جوانى بهار زندگى است، بهارى ارزشمند اما زودگذر.
حال باید دید که چگونه از بهار جوانى کاملا بهره بریم و از این سرمایه عظیم پاسدارى و حراست نماییم؟
این جاست که باید با تلاشى پىگیر و مستمر، دنبال راه و روش صحیح و کاملا
بىعیب و نقص بود؛ راهى که انبیا و پیشوایان معصوم (علیهم السلام) در پیش
گرفتند و نتیجه روشن و مطلوب آن را براى ما بازگو نمودند.
حضرت علی قلب نوجوان را مانند زمین کاشته نشده ولى آماده بذر پاشى میداند
که اگر آن چه را که باعث سعادت و کامیابى یک جوان است، بذر افشانى نکنیم،
خواه ناخواه دیگران بذرافشانى خواهند کرد
در نظر پیامبر (صلى الله علیه وآله)، این دوران آنچنان مهم و ارزشمند است
که به ابوذر غفارى دستور میدهد تا این فرصت طلایى را به عنوان غنیمت تلقى
کرده و از آن کاملا بهره بردارى کند و میفرماید: «یا أباذر اغتنم شبابک
قبل هرمک.
اى ابوذر از جوانى خود پیش از فرا رسیدن دوران پیرى کاملا استفاده کن»
پیرى دوران استفاده از ذخیرههاست نه ذخیره سازى. بدین جهت پیامبر از ابوذر
میخواهد تا قدر جوانى خویش را شناخته و آینده را پیشاپیش بیمه کند.
بهره جوانى
عمرو بن حمق خزاعى، یکى از صحابه پیامبر و از یاران شجاع و مخلص
امیرمؤمنان (علیه السلام) بود که سرانجام توسط دژخیمان معاویه دستگیر شد و
پس از شهادت، سر مقدسش را به عنوان هدیه نزد معاویه بردند.
او هنگام جوانى براى پیامبر (صلى الله علیه وآله) آب برد، پیامبر پس از
آشامیدن، در حق او دعا کرد و چنین فرمود: «اللهم امتعه بشبابه ؛ خدایا او
را از جوانى بهرهمند ساز».
دقت در این ماجرا و دعاى پیامبر (صلى الله علیه وآله) بسیارى از مسائل را
براى ما آشکار میسازد؛ زیرا آثار جوانى در نظر مبارک پیامبر، آن قدر مهم
بوده که درباره عمرو چنین دعایى میکند.
تأثیر این دعاى مستجاب درباره عمرو فقط براى این نبوده که وى از نظر ظاهرى و
شکل و قیافه جوان بماند؛ چرا که این اثر در برابر دیگر آثار مثبت جوانى
بسیار ناچیز است، گفتنى است که عمرو در اثر دعاى خیر پیامبر (صلى الله علیه
وآله) تا هشتاد سالگى از روحیهاى جوان برخوردار بود.
پیامبر دعا کرد تا فکر و اندیشه عمرو مانند یک جوان، و سلامت جسمى او،
سلامت یک جوان، و حال عبادت او، همانند حال عبادت یک جوان بانشاط و سالم
همچنان باقى بماند در نتیجه، او با این که هشتاد سال از عمر با برکت خود را
پشت سر گذرانده بود اما همچنان قوى و نیرومند، در کنار امیرمؤمنان (علیه
السلام) در صحنههاى نبرد میغرید و میخروشید؛ گویى فراموش کرده بود که
هشتاد سال از عمر شریفش میگذرد.